درد دل

دلی درد آمد و گفت از شلوغی
همه گفتار او گفتار خوبی
نیاوردند طاقت حرف حق را
گرفتند و زدند یک فصل چوبی
لباسش را در آوردند ، بعداً ،
برایش خوانده احکام ربوبی
یکی در آن میان بود و چنین گفت

خدایا کم کن این شر را بخوبی

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

حسّ باران

دوست