پستها
کام مردم
- دریافت پیوند
- ایمیل
- سایر برنامهها
ملّت آزاده را از فقر آزادش کنید خاطر رنجیده را با همّتی شادش کنید زخمی و جنگنده و درمانده از دست معاش تابلوی هستی او را نقش فرهادش کنید ملّت ایران بزرگ است و عمیق و ریشه دار روح مجروح وطن را شهر آبادش کنید گنجهای زیر پا را کرده استخراج بعد هرکه اهل کار و کوشش بود امدادش کنید کام مردم گر شود شیرین کند غوغا بپا کشور آزادگان را بندی دادش کنید سر بکار مردم خود کرده با شور و شعور نقشه های دشمنان را پوچ و بربادش کنید.
خودش
- دریافت پیوند
- ایمیل
- سایر برنامهها
همواره نشسته بوده در جای خودش پنهان شده در پناه دنیای خودش سعی ای ننموده مزد آن را میخواست در حبس تصوّرات بیجای خودش هر روز به نقش تازه ای رو میکرد در مخمصه های سخت اجرای خودَش مفهوم بشر بلای جانش شده بود منکر به وجود طول و پهنای خودش برخاسته خورده بعد از آن میخوابید بی قید و رها ز دست امضای خودش از زندگی و زمانه اش می نالید مخفی شده در کمند معنای خودش در حسرت روز خوش شد عمرش سپری زد تیشه به پای حال فردای خودش رفتند همه او در عالمش تنها ماند زندانی در حصار غمهای خودش .
شاعر
- دریافت پیوند
- ایمیل
- سایر برنامهها
بنویس تو شاعر سخنِ سینه و ساغر بنویس تو از چشم و لب و قامت دلبر باید بنویسی تو جنونِ تب و آغوش باید بِشَوی موش به هر گربه مکرّر عشق است فقط لذّتِ جنسی وَ خیانت عشّاقِ حقیقی گُم گورندو مکدّر جز این اگر از قصّه ی پرواز نوشتی یا آنکه اگر گفته ای از کشور و سنگر مستکبرِ خودخواه اگر از شعر تو چَک خورد لرزید اگر گوشه ای از قدرت قیصر از دین و خردمندی و تقوا بنویسی خوانده نشوی ،طرد شوی،رانده ز هر در بیچاره تو که دردِ خلایق شده دردت رانده شده از هر طرفی ، نیست تورا بَر مزدِ تو از اکنون شده پرداخت بگیری یک ظرف سیاهی است و پیشانی و ضربدر.
پاییز
- دریافت پیوند
- ایمیل
- سایر برنامهها
سلام ای فصل رنگارنگ پائیز سلام ای قاصد عشق شرر خیز سلام ای چیره دست شور پرور که از غم بوده هر روز تو لبریز سلام ای برگهای قرمز و زرد سلام ای خشّ و خش های پر ازدرد درود ای سرخ گون زرد آسا که پیچ و تاب تو افسانه انگیز سلام ای ابرهای پاره پاره پیام اشک و لبخندی دوباره سلام ای دسته های زاغ غمگین کلاغ پیر و فریادی غم انگیز سلام ای انتظار عاشقانه بهار دل سپردن بی بهانه سلام ای قاصد فصل زمستان دلم با درد پژمردن گلاویز .