پست‌ها

نمایش پست‌ها از مارس, ۲۰۱۹

همسایه

تصویر
‍ هموطن تبریک ایّام بهار آرزو دارم شوی غرق سرور سال نو گردد مبارک بر شما مرد و زن ، پیرو جوان ، نزدیک و دور حال و روز مردمان بهتر شود گشته حاکم فکر و اندیشه ، شعور صبر مردم میوه ی خود را دهد برکت و ثروت به همراه غرور کشور ایران کند با اقتدار از گذرگاه خطرناکش عبور سارقان تاوان سرقت داده تا حق شود حاکم در اجرای امور رهبران همراه و همگام وطن مشت محکم بر دهان بیشعور فصل وحدت گشته آغاز از صفا عالمان مسلمین گشته فکور روبروی ظلم و جور شرق و غرب گشته دولت‌های اسلامی جسور از تشرهای شیاطین واهمه گردد از کلّ مسلمانان به دور ضربه کاری خورد شیطان ز ما بوده در راه هدف امّت صبور دشمن مستکبر و منفور ما رفته با امیال شیطانی به گور بستر عالم شود آماده تا ، حضرت صاحب بفرماید ظهور . احمد یزدانی

عید

روز عید است بگویم بحضورت تبریک شود از سوی تو بر قلب بدیها شلّیک فکر و ذکر تو تمامش بشود خدمت خلق با خردمندی خود  نیک بیندیشی ،نیک.

تمام های و هویِ ما تعارف

تصویر
https://t.me/ahmadyazdany/3161 بهنگامی که شیطان خائنانه بلای جان حق شد ماهرانه وَ با همدستی یک عدّه خائن کند بلوا به پا در هر کرانه اگر عاقل تامّل کرده بیند بدام توطئه افتاده خانه شدند همدست باهم موش و گربه بهم پاشیده از آن وضع لانه به ضدّ ما شدند آنها ولی ما به سوی هم  تفنگامان نشانه نه تغییری نه آداب و نه ترتیب نگهبانان نشسته ابلهانه بساط شایعه هر روز برپا وَ ما تکرار کرده جاهلانه شتابان می رویم و شادمانیم بسوی رنج در روز و شبانه چنان چون کودکان خردسالیم ولی در ادّعا پیری یگانه تمام های و هویِ ما تعارف تعارف‌های پوچ و بچّگانه سوار ما گروهی رند و خودخواه وَ فرمان رانده بر ما مالکانه به هر سازی که میخواهند رقصان به هر سوئی که فرموده روانه ندارد عاقبت قطعاً وَ حتماً بجای حرکت ، آوردن بهانه خدایا سرنگون کن کاخ شیطان بکن او را به گور خود روانه به جائی عاقلی میگفت و می رفت میان هر دهان ماری نهانه. احمد یزدانی https://t.me/ahmadyazdany

تلخی

تصویر

بانوان

بنام خدا بانوانند که آورده پدید خیرِ بسیار چنان برف سفید مادران ، خسته نباشید شما هرکدامید چنان یک خورشید آسیه زن و مخالف با ظلم شخص فرعون از او می ترسید دیو نابخردی و بدعهدی با نگاه چپ او می پیچید حاجر است زن و از او اسماعیل به جهان آمدو و بر خود بالید اوّلین سعی صفا تا مروه آب زمزم شد و عالم نوشید رفت شیطان که خرابی بکند نتوانست و بر خود لرزید بت شکن حضرت ابراهیمش طرد با هروله فرمود چو دید اوّلین زن که به معبد رفته است مریم است ،قبله ی جانهای عدید عزّت و پاکی دامن ایشان با سخاوت به همه می بخشید از خدیجه شده اسلام غنی بذل عشقی که پیمبر می دید کامل است در ره ایمان و عمل معرفت میوه ز باغش می چید اوّلین است که تاریخ نوشت از سمیّه  ، به ره ایده شهید افتخار همه است آن بانو چون عسل مردیِ او می چسبید تاج بر فرق جهان فاطمه است به پدر مادر و بر شوی امید بعد پیغمبر اسلام ایشان دیگر از زندگیش خیر ندید و سرانجام بگویم زینب دخت مولاست، چنان کوه حدید اسم و آوازه ی او عالمگیر نزد او ظلم بخود میلرزید قدر خود را تو بدان ای بانو مادری ، بارقه ی عشق شدید تو نباشی

کاسه های داغ تر از آش ها

کاسه های داغ تر از آش ها گفته گندم ، داده جایش ماش ها دوست هایِ خودسر و بی اطّلاع دشمنان ، در قامتِ داداش ها از کلیساها مسیحی تر شده متّه بوده بر بُنِ خشخاش ها لاتهایِ چاله میدانِ قدیم با اراذل بوده وَ اوباش ها میشود دائم مدلهاشان عوض تیپ تازه با شعار کاش ها ظاهرالخیرندو باطن اصلِ شر آبرو را برده از مقّاش ها واجبات و قبله را گم کرده اند مدّعی چون دسته های جاش ها چون تله ؛ نزدیکشان دارد خطر چاره ی آفت بُوَد سمپاشها آنچنان در رنگ کردن ماهرند ورشکسته صنعت نقّاش ها در رصد جامع اگر دیده شوند خورده اند بسیاری از این آش ها راه حل تنها بصیرت هست و نیست هیچ امّیدی به این خفّاش ها حرف خود را گفته ام با پیچ و تاب تا خردمندان کنند کنکاش ها . #کوتوال_خندان احمد یزدانی #کوتوال_فیروزکوه #انجمن_ادبی_کوتوال Kootevallekhandan.blogspot.com